این در حالیست که تحقیقات دربارهی نحوهی مبارزه با این جانور مهاجم دو سال پیش با حضور پژوهشگران کشورهای ساحلی خزر و کارشناسان بین المللی در موسسه مطالعات شیلات ایران انجام شده و نمایندگان کشورهای ساحلی خزر با آن موافقت کردهاند.
قرار بود بعد از توافق سران کشورهای حاشیهی خزر، مبارزه با این جانور مهاجم آغاز شود، ولی اکنون به درستی مشخص نیست به چه دلیل پنج کشور حاشیهی خزر نتوانستهاند در این زمینه توافق کنند.
«عباسعلی مطلبی»، رییس موسسه تحقیقات شیلات ایران دربارهی علت عدم شروع مبارزه با این جانور گفته است: «دریای خزر بین پنج کشور ساحلی مشترک است و این گونه اقدامات باید با هماهنگی همهی کشورها باشد.»
به گفتهی مطلبی تنها راه مبارزه با این مهاجم، مبارزه بیولوژیک است و تا پایان سال مشکل شانهدار مهاجم رفع خواهد شد.
البته برخی از کارشناسان بر این باورند که دورهی مبارزه با این جانور از پنج سال کمتر نخواهد بود و بعد از آن نیز چند سالی وقت لازمست تا وضع به حالت سابق باز گردد.
شانه دار مهاجم
این جانور مهاجم که با بر هم زدن تعادل چرخهی زندگی در خزر، باعث کاهش شدید ماهی کیلکا شده و حیات ماهیان خاویاری را به خطر انداخته، به گفتهی کارشناسان از حدود ده سال پیش وارد خزر شده است.
این جانور ژله مانند و شفاف که به شانهدار مهاجم معروف شده است (Mnemiopsis leidyi) با مصرف پلانکتونها که غذای اصلی کیلکا است، جمعیت ماهی کیلکا را به شدت کاهش داده است.
اندازهی این جانور بیشتر از 5 میلیمتر و حداکثر 6 سانتیمترست اما تعداد زیاد آنها به خصوص در فصل گرما شرایط را برای زندگی جانوران کوچک خزر سخت کرده است.
شانه دار مهاجم (M.leidyi) که به احتمال زیاد ازطریق توازن آب کشتیها یا کانال ولگا – دن یا هر دو وارد خزر شده، آن قدر از پلانکتونها خورده که کیلکاها گرسنه مانده و از تعدادشان کاسته شده است.
بر اساس آمارهای منتشر شده، تولید ماهیان کیلکا که در سال 1378 به 95 هزارتن در سال رسیده بود، اکنون به کمتر از 20 هزار تن رسیده است.
بر اساس گزارشهای موسسه تحقیقات شیلات، این جانور پیش از این در سال 1982 (1361) اکوسیستم دریای سیاه را برهم زده بود و بعدها در دریای آزوف خسارات فراوانی به جانداران دریایی وارد کرده بود.
ایران در سال 1380 برای مبارزه با این جانور، کمیته ملی نظارت بر مبارزه با شانه دار دریای خزر را تشکیل داد و گزارشی از پژوهش های انجام شده را به اجلاس برنامهی محیط زیست دریای خزر ارایه کرد که با حضور کشورهای حاشیهی دریای خزر در باکو پایتخت آذربایجان تشکیل شده بود.
در این گزارش پژوهشگران ایرانی به این نتیجه رسیده بودند که Beroe Ovata تنها شانهداریست که میتواند با شانهدار مهاجم (M.leidyi) مبارزه کند؛ زیرا قبلاً در دریای سیاه و آزوف امتحان خود را پس داده بود.
در دریای سیاه و آزوف B.Ovata که همراه رقیب خود وارد آنجا شده بود، توانست با مصرف شانهدار (M.leidyi) در مدت چند سال اکوسیستم را به حالت طبیعی برگرداند.
تولید مثل
سئوال اینجاست که چرا در خزر چنین اتفاقی به طور طبیعی نیفتاد. کارشناسان می گویند: «آب رودخانه ولگا که بخش عمده آب خزر را تامین می کند، شیرین است و B.Ovata که نسبت به آب شیرین حساس است، نمیتواند در آن زندگی کند. در حالی که شانهدار M.leidyi خود را با آب شیرین تطبیق داده و توانسته در بخش شمالی خزر بدون رقیب به تکثیر بپردازد.
به عقیده کارشناسان، اگر بپذیریم که هر دو شانهدار از راه ولگا وارد خزر شدهاند، B.Ovata در همان نخستین مراحل ورود بر اثر آب شیرین تلف شده اما M.leidyi توانسته زنده بماند و خود را به بخش جنوبی خزر در سواحل ایران برساند.
سواحل جنوبی خزر عمق بیشتری دارد، آب آن شورتر و دمای آن برای تکثیر مناسبترست، به همین دلیل تراکم این شانهدار در سواحل ایران بسیار بیشتر از کشورهای دیگر حاشیه خزرست.
این جانور دو جنسیست (هم نر و هم ماده) و به سرعت تکثیر میشود، یعنی میتواند هر هفته 6000 تخم بگذارد. این تخمها در عرض دو هفته به شانهدار بالغ تبدیل میشوند و به نوبهی خود تولیدمثل میکنند.
کیلکا ماهیان اولین قربانی این جانور هستند. اما فوکها و برخی گونههای ماهیان خاویاری که از کیلکا تغذیه می کنند، نیز در معرض خطر قرار دارند.
تحقیقات اولیه نشان میدهد با کاهش کیلکا ماهیان، نرخ رشد و نرخ چاقی ماهیان خاویاری نیز کاهش یافته است.
نحوه مبارزه
دو سال پیش بعد از ارایهی نتایج پژوهشها دربارهی نحوهی مبارزه با این جانور مهاجم و توافق کشورهای ساحلی در زمینهی پیوند زدن شانهدار B.Ovata، ایران ماموریت یافت تا اثرات احتمالی این کار را مورد بررسی قرار دهد.
با این هدف یک تیم پژوهشی بین المللی مرکب از شش نفر از دانشمندان و کارشناسان ترکیه، روسیه، اکراین و 20 نفر از کارشناسان ایرانی به مطالعات مشترک پرداختند.
در همین زمینه آزمایشگاهی نیز در ترکیه که در مبارزه با شانهدار مهاجم تجربیاتی داشت، تجهیز و مقداری از آب خزر به آنجا منتقل شد تا دانشمندان در مورد تکثیر B.Ovata تحقیق کنند.
این تیم پژوهشی سرانجام به این نتیجه رسید که برای نجات آبزیان خزر باید از B.Ovata کمک گرفت و با انتقال آن به دریای خزر مشکل را حل کرد.
قرار بود برای انتقال B.Ovata از دریای سیاه به خزر این جانور صید شود و با ظرفهای ده لیتری به وسیلهی هواپیما، به دریای خزر منتقل شود.
با تهیهی گزارش پژوهشگران، نمایندگان کشورهای حاشیهی خزر پیوند B.Ovata به دریای خزر را تایید کرده بودند و قرار بود با توافق نهایی سران کشورهای ساحلی این پیوند انجام شود؛ اما به نظر میرسد کار در همین مرحله متوقف مانده است.
به عقیده کارشناسان، ایران باید هر چه زودتر با رایزنی گسترده، همسایگان خود را برای رهاسازی رقیب این شانهدار متقاعد کرده، جلوی خسارت بیشتر به ذخایر دریای خزر را بگیرد.
کاوه امیدوار – تارنمای بیبیسی فارسی