ژوزف
شوپیتر با ارائه نظریه توسعه اقتصادی خود در سال 1934 که همزمان با داوران رکود بزرگ
اقتصادی بود، موجب شد تا نظر او در خصوص نقش محوری کارآفرینان در ایجاد سود، مورد توجه
قرار گیرد و به همین دلیل وی را پدر کارآفرینی لقب دادهاند. از نظر وی «کارآفرین نیروی
محرکه اصلی در توسعه اقتصادی است » و نقش کارآفرینی عبارت است از «نوآوری یا ایجاد
ترکیب های تازه از مواد .
کارآفرینی
از سوی روانشناسان و جامعهشناسان با درک نقش کارآفرینان در اقتصاد و به منظور شناسایی
ویژگیها و الگوهای رفتاری آنها با بررسی و تحقیق در خصوص آنان مورد توجه قرار گرفته
است .
جامعه
شناسان کارآفرینی را به عنوان یک پدیده اجتماعی در نظر گرفته و به بررسی رابطه متقابل
بین کارآفرینان و سایر قسمتها و گروههای جامعه پرداختهاند .
دانشمندان
مدیریت به تشریح مدیریت کارآفرینی و ایجاد جو و محیط کارآفرینانه در سازمانها پرداختهاند
.
به
طور کلی و با عنایت به موارد اشاره شده در فوق ، سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی را میتوان
به پنج دوره تقسیم نمود :
دوره
اول:قرون 15 و 16 میلادی: در این دوره به صاحبان پروژههای بزرگ که مسئولیت اجرایی
این پروژهها همانند ساخت کلیسا، قلعه ها، تأسیسات نظامی و .... از سوی دولتهای محلی
به آنها واگذار گردید. کارآفرین اطلاق میشد، در تعاریف این دوره پذیرش مخاطره، لحاظ
نشده است .
دوره
دوم: قرن 17 میلادی: این دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتی در اروپا بوده و بعد مخاطره
پذیری به کارآفرینی اضافه شد کارآفرین در این دوره شامل افرادی همانند بازرانان ، صنعتگران
و دیگر مالکان خصوصی میباشد .
دوره
سوم: قرون 18و 19 میلادی: در این دوره کارآفرین فردی است که مخاطره میکند و سرمایه
مورد نیاز خود را از طریق وام تأمین میکند، بین کارآفرین و تأمین کننده سرمایه ، سرمایهگذار
و مدیر کسب و کار در تعاریف این دوره تمایز وجود دارد .
دوره
چهارم: دهههای میانی قرن بیستم میلادی: در این دوره مفهوم نوآوری شامل خلق محصولی
جدید، ایجاد نظام توزیع جدید یا ایجاد ساختار سازمانی جدید به عنوان یک جزء اصلی به
تعاریف کارآفرینی اضافه شده است .
دوره
پنجم: دوران معاصر( از اواخر دهه 1970 تاکنون ): در این دوره همزمان با موج ایجاد کسب
و روند کارهای کوچک و رشد اقتصادی و نیز مشخص شدن نقش کارآفرینی به عنوان تسریع کننده
این سازوکار، جلب توجه زیادی به این مفهوم شد و رویکرد چند جانبه به این موضوع صورت
گرفت. تا قبل از این دوره اغلب توجه اقتصاددانان به کارآفرینی معطوف بود، اما در این
دوره به تدریج روانشناسان، جامعه شناسان و دانشمندان و محققین علوم مدیریت نیز به
ابعاد مختلف کارآفرینی و کارآفرینان توجه نمودهاند.
علیرغم
اینکه در کشورهای پیشرفته دنیا از اواخر دهه 1970 به بعد به موضوع کارآفرینی توجه جدی
شده و حتی در بسیاری از کشورهای درحال توسعه هم از اواخر دهه 1980 این موضوع را مورد
توجه قرار دادهاند، در کشور ما تا شروع اجرای برنامه سوم توسعه، توجه چندانی به کارآفرینی
نشده بود . حتی در محافل علمی و دانشگاهی نیز به جز موارد بسیار نادر، فعالیتی در این
زمینه صورت نگرفته بود. مشکل بیکاری و پیشبینی حادتر شدن آن در دهه 1380 موجب شد که
در زمان تدوین برنامه سوم توسعه، موضوع توسعه کارآفرینی مورد توجه قرار گیرد. در برنامه
اخیر، توسعه کارآفرینی در سطح وزارتخانههای علوم، تحقیقات و فناوری، بهداشت، درمان
و آموزش پزشکی، جهاد کشاورزی، صنایع و معادن و فلزات و همچنین مؤسسه جهاد دانشگاهی
به دلیل ارتباط با فعالیتهای آنها، مطرح شده است .
متأسفانه
واژه کارآفرینی که ترجمهای از کلمه Enterpreneurship
است، موجب گردیده است که معنی ایجاد کار و یا اشتغالزایی از این واژه
برداشت میشود. در حالیکه کارآفرینی دارای مفهومی وسیعتر و با ارزشتر از اشتغالزایی
است . این برداشت ناصحیح از این مفهوم و همچنین تورم نیروی انسانی بیکا در جامعه
( بویژه در بین دانشآموختگان دانشگاهی)، موجب شده بسیاری از سیاستهایی که برای توسعه
آن اتخاذ شده و نیز در بخشنامهها و سخنرانیهای مسؤولان در این خصوص ، صرفا جنبه اشتغالزایی
برای آن در نظر گرفته شود . در حالیکه کارآفرینی دارای پیامدهای مثبت و مهم دیگری همانند
: بارورشدن خلاقیتها ، ترغیب به نوآوری و توسعه آن ، افزایش اعتماد به نفس ، ایجاد
و توسعه تکنولوژی ، تولید ثروت در جامعه و افزایش رفاه عمومی است و در صورتیکه فقط
به جنبه اشتغالزایی آن توجعه شود ، از سایر پیامدهای آن بی بهره خواهیم ماند .
از
پیامدهای کارآفرینی میتوان به بهبود وضعیت اقتصادی، فقرا و وارد شدن زنان به عرصههای
کسب و کار و افزایش مالکیت آنها در کسب کارها، اشاره کرد (در ایالات متحده، سهم مالکیت
زنان در کسب کارها از 4% در سال 1970، 35% در سال 1999 افزایش یافته است.
ایجاد
مساوات از طریق مالکیت شخصی:کارآفرینی از طریق افزایش ثروت جامعه، منجربه ایجاد سهم
بیشتری از درآمدها، برای افراد جامعه میشود. مطالعات در آمریکا نشان داده که بیشتر
از 95% از ثروتها از سال 1980 به بعد ایجاد شدهاند .
دامنه
تاثیرات کارآفرینی بر جامعه بسیار وسیع است. از تغییر در ارزشهای اجتماعی تا رشد شتابان
اقتصادی. محققین تغییرات مختلفی را که کارآفرینی در یک جامعه ایجاد می کند ، بررسی
کرده و آثار آن را از دیدگاههای متفاوت مورد بحث قرار داده اند . برخی از این تأثیرات
عبارتند از :
•
اشتغال زایی
•
انتقال تکنولوژی
•
ترغیب و تشویق سرمایه گذاری
•
شناخت، ایجاد و گسترش بازارهای جدید
•
افزایش رفاه
•
ساماندهی و استفاده اثربخش از منابع
پیامدهای
مثبتی که توسعه کارآفرینی در اقتصاد کشور ایجاد میکند، غیر قابل انکار است. بسیاری
از محققان معتقدند که ، کارآفرینان از رسیدن نظام اقتصادی به تعادل ایستا جلوگیری کرده
و بواسطه رفتارهای فرصت جویانه خود، اقدام به فرصت سازی برای کلیت نظام اقتصادی می
نمایند .
حسین
زحمتکش / فودنا